يه داستان ارسالي ديگه
عاشقانه
داستان عاشقانه - اس ام اس عاشقانه - خاطرات عاشقانه - شعر - كارت پستال و...
درباره وبلاگ


به عاشقانه خوش اومدين... اينجا هر چي كه بخواي هست! ( البته در مورد عشق) >>> مطالب علمي ، اس ام اس ، داستان ، خاطره ، عكس ، كارت پستال ، شعر و ... ما تلاش مي كنيم تا مطالي كه مي نويسيم بهترين باشه... اميدواريم خوشتون بياد... راستي نظر يادتون نره ها!!!!



ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 43
بازدید ماه : 364
بازدید کل : 14177
تعداد مطالب : 70
تعداد نظرات : 83
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
امیر
ريحانه

آخرین مطالب
Christina
destiny
گروه نود و نه
گل سرخی برای محبوبم
به سلامتیه همه پدرها
بچه زرنگ (داستان طنز و جالب)
داستان آموزنده (دعای کوروش)
کوروش کبیر
غول چراغ جادو
خنده تلخ سرنوشت
نامه ای به کوروش کبیر
داستان کوتاه (درس زندگی)
تکه ای از بهشت ...
ستایش . . .
" د ی د ا ر"
نگاه خدا...
یلدات مبارک ....
فرصتی برای ما...
ظهور کن ...
روز میلاد من ...
میهمان ...
آیینه ی نگاهت
دوست داری ببینی بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟! ( 7%) (مطلب ارسالی ازramkall)
داستان زیبای پیرمرد عاشق! (مطلب ارسالی ازramkall)
آخرين قرار...(داستان غمگين)
بيا...
چرا عاشق‌ها ديوونه مي‌شن؟؟؟
يه داستان ارسالي ديگه
داستان خيلي قشنگ - 10سال در کما
داماد بیل گیتس!!!
لیلی و مجنون
تلاش پسرک برای بودن کنار باباش....
صادقانه ترين و بي ريا ترين راه براي بيان عشق...(داستاني كوتاه اما لبريز از عشق)
♥تو رفتي ، من موندمو...♥
عشق از ديدگاه هاي مختلف (طنز)...
وقتي تو نيستي...
چند شعر عاشقانه
عشق رو از هم دريغ نكنيد!!!
افزايش بازديد وبلاگ
بزرگترين اشتباه زندگيم... (ادامه)
بزرگترين اشتباه زندگيم...
به اين ميگن عشق...!!!
love sms
آخ جووووووووووووووووووووووون!
روز والنتین ( در ايران والنتين ممنوعه!!!)
تنها راه رسیدن ....
كارت پستال هاي عاشقانه!
خوش آمد...
زندگی با عشق زیباست...


 
سه شنبه 24 اسفند 1389برچسب:داستان,داستان قشنگ,داستان عاشقانه,داستان عاشقانه غمگين, :: 11:43 :: نويسنده : امیر

دوشنبه سختیروپشت سرگذاشته بودم. آخه بخاطر دیروز که امیر جونم ناراحت شده بود خودمو مقصر میدونستم واسه همین صبح دوشنبه  9بسته از قرص های مختلف یخچالو برداشتمو توی راه مدرسه همشونو خوردم اولش حالم خوب بود ولی کم کم سرم داشت گیج میرفت اشک توچشام جمع شده بود ولی در عین حال میخندیدم دوستم که فهمیده بود چیکار کردم چند تا چک ابدارخوابوندتوی گوشم بعد رفت زنگید به مامان. وقتی مامان اومد رفتیم دکتر. خلاصه اقای دکترم ازخدا بیخبر یه مشت قرص دیگه هم تجویزکرد منم که حالم خراب بود همه رو فحش میدادم  وقتی رسیدیم خونه امیر زنگیده بود ولی من جواب نداده بودم اخه بهش گفته بودم چی شده قربونش برم فکرکرده بود اتفاقی افتاده بهم اس ام اس داده بود که اگه جوابشوندم خودشو میکشه ؛ولی من پیامشوخیلی دیرخوندم وقتی که...........قبل ازخوندن پیام امیر با مامان صحبت کردمو راضیش کردم با امیرصحبت کنه اما بعد خوندن پیام................................حالم بد شد. به گوشیش زنگیدم ولی جواب نمیداد که بالاخره یه اس ام اس اومد خواهرش برام فرستاده بود نوشته بود (بالاخره کارخودتوکردی بهت گفته بود خودشو میکشه)! تمام بدنم داشت میلرزید تاصبح همش حال امیر رو میپرسیدم بهش  6لیترخون زده بودند (رگشوزده بود)سه شنبه حالم یکم خوب بودفقط معده درد داشتم اونروز تو مدرسه جشن داشتیم ولی من تا آخر داشتم گریه میکردم به گوشی امیر یواشکی اس دادم دوستش جواب داد بهوش اومده یه جیغ بلندکشیدم هم گریه میکردم هم میخندیدم همه دورم جمع شده بودن ومات نگاهم میکردن................الانم حالش خوب شده.......خداجون مرسی......ازت معذرت میخوام امیییییییییییییییییییییییییر ببخش

فرستاده شده توسط : زهره



نظرات شما عزیزان:

محمدعلي
ساعت9:39---28 اسفند 1389
سلام دوست عزيزمن محمدعلي هستم و به كساني كه درگروه گوگل كه من ساختم ثبت نام كنند يك يا دوتا بنر رايگان ميدم اگه دوست داري يه سري بزن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: